کمی نزدیکتر بنشین عشقم
بگذار در خلسه این شراب و نور شمع ببینمت
خنده های مستانه من همیشه دلت را میلرزاند
این گونه ترسان مرا نگاه نکن
من همانم همان که روزی برای داشتن گرمی دستانش آسمان را به زمین دوختی
چیزی نشده کمی عاشق بودم حالا کمی دیوانه ام
این هم عالمی دارد
تو کمی نزدیکتر بنشین
بگذار برای این روز های آخر یک دل سیر ببینمت
گاهی چنان حضورش پر رنگ است که عمیقا احساس می کنی اینجاست!
معلومه که اونجام ... بوم بوم ... و تو هم اینجایی ... بوم بوم .... :*