لبخند میزنی،
لبخند میزنم.
پشت لبخندم پنهان میشوم.
تمام درونم نابود میشود و لبخند میزنم.
میدانم دیگر حرفهایم معجزه نمیکند...
با کدام واژه بگویم؟
دلم تنگ میشود، دلم میگیرد...
خسته تر از آنم که تقلا کنم
حرفهایت هنوز هم معجزه می کند؛مثل همیشه؛نگاه کن!
رد پای عشقت رو تنم پیداست کمی آهسته تر قدم بردار این همه کبودی رسوایمان میکند !!!
حرفهایت هنوز هم معجزه می کند؛
مثل همیشه؛
نگاه کن!
رد پای عشقت رو تنم پیداست کمی آهسته تر قدم بردار این همه کبودی رسوایمان میکند !!!