دلم یه گوشه دنج میخواد

دلم یه گوشه دنج  میخواد

تو این دنیا 

یه جای دنج تو این دنیا

که بتونم زندگی خودم رو حلاجی کنم

شاید هنوز دیر نباشه

شاید بتونم اون حفره های بزرگی که هر بار  میخوام به او برسم و اسیرم میکنه رو ببندم

شاید ، شایدم اون حفره تو قلب او باشه و هیچوقت بسته نشه

صحبت تنهایی منو او نیست

صحبت آبروی کبوتر سفید عشقه که با هر بغض من پرهاش سیاه میشه و دلش میگیره

همین روزاست که قفسش تنگ بشه و اومدن او هم دردشو دوا نکنه

تو یه گوشه دنج میشناسی؟

نظرات 4 + ارسال نظر
رامین سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

هرجایی بتونی بی دغدغه و ترس راحت حرفتو بزنی..
سلام

سکوت من قشنگترین حرفهاست ....

سینا سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ب.ظ

آره

کجا یعنی؟

سینا چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:14 ب.ظ

پشت دریاها شهری است ...

قایقی باید ساخت ...
کمک می کنی ؟

سینا یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ق.ظ

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد ازین خاک غریب ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد