کودک عشق

کمی دورتر می ایستم و چشم میدوزم به قد کشیدن این عشق
مثل مادری که بزرگ شدن کودکش را میبیند
و  تو با این کودک کوچک هی دور میشوی و نزدیک
 دلم میخواهد به ثمر نشستنش را ببینم 
میترسم عزیز
میترسم پیر شوم و کودکم خوشبخت نشود
 میترسم

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ب.ظ

برای خوشبختی اش دعا کن

من هستم
آسمان بارانی است
یک دل عاشق هست
سناریو کامل است
فقط مانده تو بیایی
کودکان قصه من و تو را کم دارند

[ بدون نام ] جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ

Arezooye ghalbiye manam hamine! Hamin k to samareye in hame eshgho ehsase pako khaleseto bebini, ye aakhare khobo shirin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد