روزهای نحس نبودن

تو آرام کنار من بخواب میروی

و من در حسرت روزهای نحس نبودنت ثانیه ها را در قلبم حبس میکنم

آرامتر نفس بکش

نگذار ساعت ها بفهمند که آماده ای

میخواهم مثل تمام روزهای این دوری و تنهایی هرکدام هزار سال طول بکشند

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدرضا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ق.ظ

سلام بر ستاره جان... خوبی دوست من؟

سلام دوست ... بد نیستم اما منظورم این نیست که خوبم ... یه حس غریب دلتنگیه که باهاش درگیرم و آزارم میده اما این نیز بگذرد ...

سینا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ

بیدارش نکن!!

باشه ... ولی می دونی چی به سر من میاد ؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد