بارون سیاوش قمیشی ....

بارون و دوست دارم هنوز

 چون تو رو یادم میاره

حس میکنم پیش منی

وقتی که بارون میباره

بارون و دوست دارم هنوز

بدون چتر و سر پناه  


  

وقتی که حرفهای دلم

جا میگیرن توی یه آه

شونه به  شونه میرفتیم

منو تو تو جشن بارون

حالا تو نیستی و خیسه

چشمای منو خیابون

شونه به  شونه میرفتیم

منو تو تو جشن بارون 


 

حالا تو نیستی و خیسه

چشمای منو خیابون

بارون و دوست داشتی یه روز

 تو خلوت پیاده رو


پرسه ی پاییزی ما

مرداد داغ دست تو

بارون و دوست داشتی یه روز

عزیز هم پرسه ی من

بیا دوباره پا به پا

تو کوچه ها قدم بزن

تو که نیستی ...

شونه به  شونه میرفتیم

منو تو تو جشن بارون


.::جشن باران::.


حالا تو نیستی و خیسه

 چشمای منو خیابون

شونه به  شونه میرفتیم

منو تو تو جشن بارون

حالا تو نیستی و خیسه

چشمای منو خیابون

نظرات 1 + ارسال نظر
خوده خودم جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.tahnayiyam.blogsky.com

آخی!....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد