میدانستی این دل بی سامان من و قصه عاشقیهایش آخر کار خودش را کرد ؟!!!
امشب داشتم خونمونو میساختم
جات خالی یه خونه خوشگل ۲ نفره
پر از خوشبختی
آرزوی با تو بودن هم قند تو دلم آب میکنه چه برسه به خودش ....
راستش یهو یاد اون چمنهای سبزرنگ و با طراوت حیاط افتادم ...
دلم حیاط خونه تون رو خواست