سالها پیش در هیاهوی فریادهای مردم بدنیا آمدم و چنین شد که ...سرشار از حرفم...اما آموختم که با سکوت فریاد بکشم !
فریادم را به درون می کشم... تا دیگران را نیازارم!!
ادامه...
روزی از روزها شبی از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد اما می خواهم هر چه بیش تر بروم تا هرچه دورتر بیفتم تا هر چه دیرتر بیفتم هر چه دیر تر و دور تر بمیرم نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم افتاده باشم و جان داده باشم همین. از "دفترهای سبز"
روزی از روزها
شبی از شب ها
خواهم افتاد و خواهم مرد
اما می خواهم هر چه بیش تر بروم
تا هرچه دورتر بیفتم
تا هر چه دیرتر بیفتم
هر چه دیر تر و دور تر بمیرم
نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه
پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم
افتاده باشم و جان داده باشم
همین.
از "دفترهای سبز"
مثل همیشه عااااالی