سالها پیش در هیاهوی فریادهای مردم بدنیا آمدم و چنین شد که ...سرشار از حرفم...اما آموختم که با سکوت فریاد بکشم !
فریادم را به درون می کشم... تا دیگران را نیازارم!!
ادامه...
با تو بودن خوبست تو قشنگی مثل تو ، مثل خودت مثل وقتی که سخن می گویی مثل هر وقت که برمی گردی از کوچه به خانه مثل تصویر درختی در آب روی کاشانه ، در چشمان منتظرم می رویی
مثل هر وقت که از خانه برون می آیی و به یکباره دل اطلس ها مست عطر نفست می گردند و در آن لحظه ناب من و مینا و نسیم هر سه مان منتظریم تا که با چک چک باران خدا و غزلخوانی آواز پر چلچله ها تو بیایی و برقصیم و برقصیم و برقصیم میان ... برگها، رنگها و رگبارها
خیلی خوب بود ... آفرین ... شاد می شم وقتی ... وقتی ... وقتی که می نویسی .... بنویس .... کلمه ها محتاج قلم تواند ....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مثل هر وقت که از خانه برون می آیی
و به یکباره دل اطلس ها
مست عطر نفست می گردند
و در آن لحظه ناب
من و مینا و نسیم
هر سه مان منتظریم
تا که با چک چک باران خدا
و غزلخوانی آواز پر چلچله ها
تو بیایی
و برقصیم و برقصیم و برقصیم
میان
...
برگها، رنگها و رگبارها
خیلی خوب بود ... آفرین ... شاد می شم وقتی ... وقتی ... وقتی که می نویسی ....
بنویس .... کلمه ها محتاج قلم تواند ....