خدایا


تنها گفت از دیدارت شاد می شوم ، فردا که بیاید !


خدایا فقط باید بگذاری من سرنوشت تو را بنویسم

تا بفهمی "نگرانی فردای بی او بودن" چه حالی دارد ...

نمیدانستم وقتی غمگین میشوم واژه هایم هم انقدر بیحال میشوند

 دستانم با قلم قهر میکند
شعرهایم تب کرده اند
 ببین چیزی به نام تو درون قلبم نشکسته است ؟

نظرات 3 + ارسال نظر
طراوت چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

غریبه چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ

...

باز هم نقطه چین ... به خاطر حرفهایی که نمی توان نوشت ، حتی نمی توان خواند !

غریبه چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ب.ظ

...
...

...
...
...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد