سالها پیش در هیاهوی فریادهای مردم بدنیا آمدم و چنین شد که ...سرشار از حرفم...اما آموختم که با سکوت فریاد بکشم !
فریادم را به درون می کشم... تا دیگران را نیازارم!!
ادامه...
...در دل من چیزی اسـت،
مثل یک بیشه نور ، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه
دورها آوایی ست که مرا می خواند . . .
سلام ستاره جان وبت خیلی قشنگه خیلی به من مش میده خوشحال میشم به من سری بزنی.
به تو مش میده ؟؟؟؟؟ یعنی چی دختر کاغذی ؟؟؟؟؟