به بهانه محرم

تا حالا تصویر روی جلد کتاب حج دکتر ش.ر.ی.ع.ت.ی رو دیدی ؟؟؟ 



تصویر روی جلد نمایانگر طواف خانه کعبه است ... همه در یک راستا بدور حرم میگردند و فقط یکی است که برعکس ... از حلقه بیرون زده و دریا دل به سوی معشوق ...



حالا شده حکایت این روزای ما

دورو برمون چی می بینیم

آدمایی که رفتن سراغ مداحی و حسین حسین گفتن کورکورانه ...


بدون این که حتی سعی کنن اون شخصیت رو بشناسن واسه رسیدن به هدفهای پوچ دنیوی شون اشک می ریزن ...

توی سر خودشون می زنن و ارادت خودشونو با میزان اشکشون می سنجن .


بدون اینکه بدونن امروز نیازمند شناختن حسینیم ...

حسینی که تن به ذلت نداد و به بهای خون خودش و خونوادش به دین دروغین یزید لبیک نگفت ... 


دیروز متاسفانه به دنبال چند تا نوحه برای یکی از همین شیعیان بودم که خواسته بود از امکان دانلودم براش استفاده کنم ...

لابلای نوحه ها شنیدم که مداحی در وصف او میگفت :

من بدنبال تو ام قلاده ام را بگیر ای والا

و آن یکی میگفت:

من دیوانه ام ببینید چگونه زنجیر میدرم ..... 


غافل از اینکه حسین انسان میپروراند و نه حیوان!

ننگ بر یزید و یزیدیان ...


و چه زیباست وقتی می خوانیم :

بیایید در ماه محرم زنجیر نزنیم! ولی زنجیر از پای آزاد مردی باز کنیم,
سینه نزنیم!اما سینه دردمندی را از اه و اندوه پاک کنیم...
  اشکی نریزیم! اما اشک از چهره بیگناهی پاک کنیم...
آنزمان با سرافرازی بگوییم:آدم و با رگیم و با آزادگان جهان همراهیم..



نظرات 1 + ارسال نظر
سینا یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ

"هر لحظه حرفی از اعماق مجهول درون ما می جوشد
و همچون زبانه های آتش آتشفشانی
از سینه جستن می کند و از حلقوم بالا می آید
تا از دهانه آتشفشان
از دهان ما سر بردارد و بیرون ریزد
و سر به آسمان روح،
چشم به راه آن منٍ دیگرمان بردارد و نمی شود
نمی توان، که زنجیرها فرا می رسند
و لب ها را فرو می بندند
و طناب ها بر گردن می پیچند
و حلقوم را تا لحظه احتضار می فشرند
و می فشرند
تا نفس، زندانی می شود
و خفقان می رسد
و چهره کبود می گردد و سکوت.
و چه سکوت کبود سنگین بی رحمی! "

از "دفترهای سبز"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد