مهربانی را بیاموزیم
فرصت ِ آیینهها در پشت در ماندهست
روشنی را میشود در خانه مهمان کردمیشود در عصر آهن آشناتر شد
سایبان از بید مجنون، روشنی از عشقمیشود جشنی فراهم کرد
میشود در معنی یک گل شناور شد
مهربانی را بیاموزیمموسم نیلوفران در پشت در ماندهست
موسم نیلوفران یعنی که باران هست
یعنی یک نفر آبیستموسم نیلوفران یعنی
یک نفر میآید از آنسوی دلتنگی
میشود برخاست در باراندست در دست نجیب مهربانی
میشود در کوچههای شهر جاری شد
میشود با فرصت آیینهها آمیختبا نگاهی، با نفسهای نگاهی
میشود سرشاراز راز بهاری شد
دستهای خستهای پیچیده با حسرتچشمهایی مانده با دیوار رویاروی
چشمها را میشود پرسید
یک نفر تنهاستیک نفر با آفتاب و آسمان تنهاست
در زمین زندگانی
آسمان را میشود پاشید
میشود از چشمهایش
چشمها را میشود آموخت
میشود برخاست
میشود از چارچوب کوچک یک میز بیرون رفتمیشود دل را فراهم کرد
میشود روشنتر از اینجا و اکنون شد
مهربانی را بیاموزیم....
محمدرضا عبدالملکیان
واقعا کاش همه ما آدما مهربانی رو بیاموزیم.
امیدوارم روزی رو ببینیم که همه مهربانی رو یاد گرفته باشند ستاره مهربان.
منظورت اینه که من الان بلدم ؟؟؟؟
خیلی زیبا بود
خیلیییییییی ...