می بینی ؟ آرومم !!! همین !


چندیست که با اشتیاق اینجا و یا آنجا پیدایم نیست

راستش را بخواهی جای دیگری هم پیدایم نیست



در خودم زندگی میکنم

در خودم سکوت می کنم

در خودم می شکنم

در خودم می گریم و می خندم

و باز در خودم به ناچار از یاد می برم


 . . .


وقتی در خودمم آرامم                         


 همین

نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ

... آغازی برای شکفتن!

و یا روندی برای پژمردن

مهدی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ

رها شدم،
چون قایقی تهی
که به شیطنت کودکانه ای
بند می گسلد از ساحل و
خشنود تن می سپارد به آرامش رود.
تخته پاره های شکسته ام را ،
کودکان ،
در آرامش پس از بلندای آبشار بی قرار ،
هدیه می برند برای اجاق سرد خانه هایشان.

زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد