امروز !!!!

خدایا  فقط لحظاتی بیا و جای من باش

خودت میفهمی که این روزها با من چه کردی ؟!!!



و آنوقت من پای درد دلت مینشینم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:12 ب.ظ

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم،
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم،
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم،
نابوده بکام خویش، نابوده شدیم!
خیام.

ایـام زمـانه از کسی دارد ننگ

کــو در غـم ایـام نـشیند دلتـنگ

می خور تو در آبگینه با ناله چنگ

ز آن پیش که آبگینه آید بر سنگ

مهدی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

می خور که بزیر گِل بسی خواهی خفت،
بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت؛
زنهار بکس مگو تو این راز نهفت:
هر لاله که پژمرد، نخواهد بشکفت.
خیام.

چون مرده شوم خاک مرا گم سازید

احوال مــرا عبرت مــردم سازید

خاک تن من به باده آغشته کنید

وز کـالبدم خشت سر خم سازید

مهدی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است،
در بند سر زلف نگاری بوده است؛
این دسته که بر گردن او می بینی:
دستی است که بر گردن یاری بوده است!
خیام.

بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ

وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ

شـمع طـربم ولی چـو بنـشستم هیچ

من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد