تنها برای تو ...

تنها برای چشمهای تو مینویسم،برای بیقراریهای خودم

برای تنها یک بار دیدن تو

برای درآغوش گرفتن دستانت.

 تنها و سردرگم

لابلای آدمهائی که نمی شناسم

چشمهائی که میکاوندم

تنها مونسم کوههائی است

 که رو به پنجره اتاقم باز میشوند

ودرختانی که ذهن مرا میخراشند

و من تنها به تو فکر میکنم

که چقدر مغمومم

و چقدرنیازمند تو                                

                  کیومرث شروین(اهورا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد