چند روز پیش با دیدن چند شاخه گل یکدفعه با بوی بهار غافلگیر شدم ...
و یکدفعه نگاهی کردم و دیدم ای دل غافل ... بهار داره میاد ...
نمی دونم امسال چجوریه که مشتاقترم برای بهار ...
شاید به خاطر تموم شدن هرچه سریعتره سالیه که هنوز تموم نشده ...
از اون روز بیشتر به اطرافم توجه می کنم تا بیشتر نفس بکشم ، عمیق و با تمرکز ...
پیاده که هستم به یاد دوران کودکی باغچه های کوچک خیابانها رو به امید پیدا کردن گلهای ریز بهاری نگاه می کنم و خوشحال می شم که من اولین نفری بودم که دیدمشون ...
دلم نمیاد این بوی زیبای بهار و این حس قشنگی که دارم رو از دست بدم ...
برای همین تا اطلاع ثانوی ترجیحا پیاده با بهار همقدم می شم ...
زمزمه آخر : خدایا حتما دلیلی داره که انقدر دلم روشنه ... به امید خودت جلو می رم و ممنونم برای همه تغییرات قشنگ و ظریفی که همیشه حواست به انجامشون هست ... خیلی خوبه که تو خدا هستی ...
همیشه دلت روشن و بهاری باشه ستاره دنباله دار
مرسی دوست عزیزم ...
چقدر بهاری!!
اوهوم اوهوم