کمی صبر کن عزیزم. چشمانت را ببند و هر وقت گفتم بگشا... تا آرام .. آرام باز کنیم با هم لایه لایه های دل را... باز کن عزیز.... باز کن... ...می بینی ؟ !! ...چه زیباست جهان دل
دلم میخواهد تو هم در کنارم باشی
می خواهم بگشایم دل را
و وارد شویم با هم بر دنیایی فراسوی آنچه هست
بالاتر از آن چه دیدنیست
و فقط می توان حس کرد
و با حس کردن آن شادمانه زیست...
از تمام راز و رمزهای عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف سادهی میان تهی
چیز دیگری سرم نمیشود
من سرم نمیشود
ولی...
راستی
دلم
که میشود!
راستی
دلم
که میشود!
زیبا بود
جهان دل!
ای جان ... چرا سرخ شدی ؟؟؟