خیلی چیزا حس می خواد...
مخصوصا برای من که آدم حسی یی هستم...
از جمله اونا نوشتنه....
مدتهای زیادی که دیگه حس نوشتنم اینجا نیست اصلا انگیزه ای نیست...
اگر هم یه چیزایی سمبل می کنم برای خالی نبودن عریضه است...
یایه جور عادت و وابستگی قدیمی...
شایدم انتظار.
بیا بنویسیم روی آب رو درخت رو پر پرنده رو ابرا ...........
دل خسته مو تو بیا به سپیده وا کن ....
"... و نوشتن برای فراموش کردن است، نه به خاطر آوردن..."
آیا جنبه و فهم آدما اونقدر هست که اگر نوشتیم برای فراموشی و آنها را آزرد هم چنان با تو دوست بمانند ... و البته فقط عنوان دوست ... بی هیچ همراهی ای ... بی هیچ همدلی ای ....