وقتی دختر باشی و تنها
وقتی روز تعطیل بـاشد و وسط بعد از ظهر
وقتی بدانی دوره و زمانه بد شده است
تنهایی قدم زدن در یک کوچه 100-150 متری باریک و خلوت
در یک غروب دلگیر
دیگر آنقدرها هم شاعرانه نیست
دائم خدا خدا میکنی کوچه کوتاه تر شود
چشمت دائم به انتهای کوچه است
همان جا که دختر بچه ای با دوچرخه اش در حال بازی است
امیدوار می شوی در کنارش خانه است و خانواده ای
و حتما به آنجا که برسی دلت قرص می شود برای ادامه راه
...
نگفته بودمت دل دیوانه ام هنوز بی تو بودن را بهانه می کند
نگفته بودمت باران که می بارد بی بهانه تر دوستت دارم
نگفته بودمت رفیق!
این اشک ها حرمت دارند
نگذار به خاطر ناسازگاری تو بریزن
فقط بگو گفته ام یا نگفتم؟!
دیروز هم هوا دو نفره بود ...
سیاه مستی چشم از شرابـخانه کیست؟
عـقیق چـهره و لعل لـب از خـزانه کیسـت؟
زخرمن که بـرون جـستـه است دانه خـال؟
غـبــار خـط مـعـنـبـر ز آسـتـانـه کـیـسـت؟
چـراغ بـرق ز خـوی که می شـود روشـن؟
خـروش ابــر بــهـاران ز تــازیـانـه کـیـسـت؟
ز خــواب نـاز ظـفــر وا نـمـی کـنـد نرگـس!
زبـان سـبـزه نورستـه در فسـانه کیسـت؟
می صبـوح که در جام صبـح ریختـه است؟
سیاه مستی شب ازمی شـبانه کیست؟
بــهـار نـسـخـه آن پــنـجــه نـگـاریـن اسـت
خـزان مـسـوده رنـگ عـاشـقـانه کـیسـت؟
دلش چو خانه زنبور خانه خانه شده است
تـرنج بـی سر و پـای فلک نشانه کیسـت؟
نـوای مـرغ چــمـن حــلـقـه بــرون درســت
جـراحـت جـگـر غـنـچـه از تـرانـه کـیسـت؟
اگـر ز کــاکــل خــوبــان گـره گـشــایـد بــاد
گشایش سر زلف سخـن ز شانه کیسـت؟
نظـر بـه خـوشـه پـروین سـیه نمـی سـازد
دل رمــیـده مــا در هـوای دانــه کــیـســت
ز عـشـق نیسـت اثـر در جـهان، نمی دانم
که این همای سـعادت در آشـیانه کیسـت
چـگونه مسـت نگـردد جـهان ز گـفـتـارش؟
حـریم سـینه صـائب شـرابـخـانه کـیسـت؟
سرود عشق می خواند
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود ؟!
ز هیچ رهگذرم چشم ِ انتظاری نیست
که من!
"رسم غریبی ست" ...که من تو را!
کنار ِ چشم ِ روشن ِ تو...مرا...که تو!
حوصله کن...
هنوز از حسرت کلمات باقیست...برای نفس کشیدن!